هیچ آرزویی ندارم، هیچ آرزویی
در مورد هر چه که فکر میکنم می بینم خدای مهربان اگر صلاح بداند، می دهد.
خدا را ارحم الراحمین و عالِم بر خفیّات میدانم.
پس واقعا هیچ آرزویی ندارم
اما...
اما وقتی یاد امام زمان میکنم، بی اختیار اشک میریزم و گاهی هق هق میکنم و ملتمسانه از خدا ظهور مولایم را میخواهم.
گویی تنها و تنها و تنها آرزویم آمدن اوست.
گویی با آمدن اوست که دیگر آرزوها رنگ باخته میشوند
گویی تنها آرام کننده من در این دنیای تاریک و در هم بر هم، اوست.
مولایم بیا، فقط دلتنگ توام